تولد بابا امیر
تو را می خواهم.... برای پنجاه سالگى... شصت سالگی... هفتاد سالگی... تو را میخواهم... برای خانهای که تنهاییم... تو را میخواهم برای چای عصرانه... تلفنهایی که میزنند و جواب نمیدهیم... تو را میخواهم برای تنهایی... تو را میخواهم وقتی باران است... برای راهپيمايى آهستهی دوتایی... نیمکتهای سراسر پارکهای شهر... برای پنجرهی بسته... وقتی سرما بیداد میکند... تو را میخواهم... برای پرسه زدنهای شب عيد... نشان كردن يك جفت ماهی قرمز... تو را میخواهم... برای صبح، برای ظهر، برای شب، برای همهی عمر... امیرم......